دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

"صلابت یک نگاه" ...

لحظه ها در آتشِ حسرت انتظار خواهند کرد 

و تو را صلابت میبینند و میدوند و میخواهند

همچون فریادی برای سکوت

استواری مثل البرز

روشن تر از تاریکیِ خوشه ی پروین

و گرمتر از گرمایِ ظهرِ استوایی وجود

دیدارت رخ میبازد یکتای سبک بالان عاشق را

در کنار تو ترانه توانِ خواندن ندارد

و بال ، قدرت پرواز

نگاهت عمیق تر از عمقِ فراز است ...

اسمش صلابت نگاه بود ...

با تشکر از دوست خوبم غزل خانم به خاطر ارسال این شعر زیباشون ...

نظرات 4 + ارسال نظر
جمشید جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 09:39 ق.ظ

با سلام...
خیلی قشنگ بود برادر سید.

سلام عزیزم ...
باید از غزل خانم تشکر میکردی ، من فقط شعر ایشون رو گذاشتم تو وبلاگم
به هر حال ممنون ...

امیر یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 01:04 ب.ظ

داداش شعراتووبلاگتو گفتارت مثل دلت صافه

سلام امیر جان ... فدات خیلی گلی

جمشید دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 10:48 ب.ظ

از ایشون هم تشکر میکنم...

لطف میکنی

علی پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 04:37 ب.ظ

علی جان من با امیر موافقم البته اگه اون یکم شیشه خورده رو فرض نکنیم :دی
.
.
.
.
.
شوخی کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد