با صدای سوت قطار بعضیها گوششان را میگیرند و بعضی قلبشان را...
سلام خدمت دوستان گلم ، امروز میخوام براتون یه دوبیتی بزارم از خودم امیدوارم که لذت ببرید :
البته یه شعر هم گفتم ولی خیلی خوب نیست امیدوارم که لذت ببرید...تو پست بعدی شعرم رو میزارم
این قدر مرد شدم که در تمام سختیا
گفتم اینها هیچ نیست جز تلخیا
من که از بخت بدم بودم تمام زندگی
در ره و کوه و دیار ، یار خویش !
من که از بخت بدم بودم تمام زندگی
نفهمیدم
در ره و کوه و دیار ، یار خویش !
ها ای یعنی چی؟
بیخیالش بارون جان معنی نداره
زیاد سخت نگیر
فقط خودم میتونم بخونم و درکش کنم
سلام...


شعراتون به این خوبی بعد میگین شعر گقتنم خوب نیست
والا من که همینم نمیتونم بگم
از نظر من که عالیه
بازم میسی
مرسی محیا ، لطف داری
چرا تلاشت رو بکن حتما میتونی
باشه ره که معلومه ... کوه میخواستم استعاره ای باشه از افکار بزرگ و هدف هام ... دیار هم منظور نزدیک بودن به هم بوده بارون جان
مرسی که بهم لطف داری
اتفاقا اعتماد به نفس بالایی دارم ولی خوب شاعر خوبی نیستم