یک دانشجوی مهندسی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه.
روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " م...ن هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت "اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن ...
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت!!!
نتیجه اخلاقی این ماجرا. پسرهای مهندسی هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!!
اگر ما ثروتمند شویم و شاد و خوش و خرم شویم شفا پیدا می کنیم!
99درصد بیماریهای جسمانی محصول بیماریهای روانی است،عامل اصلی بیماری اینست که آدم ازخودش راضی نیست و شب که می خواهد بخوابد باطنش از او می پرسد که امروزچه کار کردی ؟دل چه کسی راخوش کردی؟چه کسی را امروزشادکردی ؟
خانم امیلی برونته می گوید شب که می شود کارهایت را بگذار روی میز، اگردیدی در بین آنها یک لبخندی هست که مثل یک خورشیدتابیده و دل یکی گرم شده ، آن روزت راباطل نکردی؛دارایی انسان شادیهایی است که تولید کرده و از آن شادیهاست که به انسان شادی می دهند و لذت می دهند و برکت پشت برکت به انسان می رسد...