جوانی عاشق دختری شد ومیخواست با او ازدواج کند
روزی دختر را به همراه دو دوست دخترش به منزل دعوت کرد
و به مادر گفت میخواهم حدس بزنی که عشق من کدامیک است
بعد از رفتن آنها از مادر پرسید: توانستی دختر مورد علاقه مرا از این سه تا تشخیص بدهی
مادر گفت: بله
ومشخصات دختر را بیان کرد
پسر با تعجب پرسید: مادرم از کجا فهمیدی که این دختر مورد علاقه من است؟
مادر جواب داد: نمیدانم چرا ازش بدم اومد !!!
به به .....سالی که نکوست از بهارش پیداست!
هه هه :)))) دیگه دیگه ...
سلام آقا سید . خوب هستید؟
منو یادتون میاد
امیدوارم همچنان موفق باشید .
سلام دختر خورشید ... چه خبرا ؟؟؟
مرسی شمام همینطور ...
مرسی شما خوبی ؟؟؟
بله یادم میاد
خوشحال میشم باهاتون صحبت کنم ، اگه دوست داشتین ایمیلتون رو برام بزارید :)