دلم بازیچه ی دست عزیزان خدا شد
هوا بس ناجوانمردانه سرد و بی وفا شد
به هر سویی که رفت یا رب عزیزم
طلوع زندگی هم جا به جا شد...
----------
شاعر علی کیانور متخلص به کیان
از چشمانش محبت برداشت میکردم و از زبانش عشق ، با این که فکرش اشتباه بود و زشت ...
هر شب صدای تو برایم ترانه است
گویی دلم تا همیشه جاودانه است
با اینکه یادی از من نمیکنی
دنیا هنوز هم عاشقانه است
-----
شاعر : علی کیانور
بهار آمد زمستانم غریبه است
طناب عشق ما درهم تنیده است
ترنم های باران در دل ماست
صدای زندگی های ندیده است
-----
علی کیانور
موهای تو هوا را خراب میکند
عمق نگاه تو زمین را کباب میکند
هر چند که زنده ام من با نگاه تو
گویی نفس کشیدنم مرا عذاب میکند
--------
شاعر : علی کیانور