سلام دوستان گلم ... این شعر رو ۶ سال پیش گفتم البته اولین شعری نیست که نگه داشتم :
اسم شعر رو افسونگر گذاشتم ... البته یه متن هم داره که اگه بنویسم یه چیزی لو میره ترجیح دادم بعدا بنویسم ...
و اما شعر :
عاشق منم ، یارم تویی
هم درد و غمخوارم تویی
زیبا تویی ، دنیا تویی
مجنون منم ، لیلا تویی
معشوق منم ، شیدا تویی
افسونگر دنیا تویی
ببخشید دیگه بچه بودم جو گرفته بوده منو ...
راستی اینو تقدیم میکنم به علی عزیز که میگفت من شعر نمیگفتم
این شعر همون دو بیتی اولی (عشق و ارزش ) هست که ادامه دادم
تقدیمش میکنم به فائزه جان به خاطر اولین بازدید و حضورش در وبلاگ
امیدوارم همه لذت ببرند :
دلداده ام به باران
شاید نگاهم خیس شد
تا زندگی و عشق هست
جانم ز لب لبریز شد ...
دیوانگی و عاشقی
هستند اینها زندگی
گر عاشقی دیوانه ای
دیوانه جانت می رود
زین کوچه ی غم دار باز
درد فراقش میرسد
در یاد تو ای سنگ دل
عاشق شقایق میشود
مرداب همچون برکه ای
پر از جواهر میشود
سلام به همه دوستای گلم خوشحالم که حداقل جایی هست که کسی حرفهایم را جدی میگیرند و حتی گاهی شوخی و شعرهایم را ...
نظرتون رو راجبه این خط که امروز به ذهنم رسید ، بنویسید :
تمام لحظه های زندگی بی تو ، نباشد زندگی بهتر !
امیدوارم که تنهاترین ، هیچوقت تنهایتان نگذارد ...
سلام دوستای گلم شبتون قشنگ ... تقدیم میکنم به تمام شما پاک دلان ... منتظر نظرات شما هستم ...
به گمانم عقل را باید شست
به گمانم دل را باید جست
به گمانم در میان دوستان
یار عاشق پیشه ای هست و نگفت!
می شود این قلمم مست نگاهت هر شب
این قلم مست شود یا نشود ، من به یادت هستم
سلام به دوستان گل و عزیزم ، ببخشید تازگی ها طبع شعر داغونم گل کرده بازم دو تا دوبیتی براتون گذاشتم
دلداده ام به باران
شاید نگاهم خیس شد
تا زندگی و عشق هست
جانم ز لب لبریز شد ...
میروید این دل هر از گاهی به دور
من ندارم طاقت و صبر و غرور
کو دلم تا بشوند این راز را
او ندارد ارزش این کار را
مرسی بابته نظرات دلگرم کننده و مهربانی هاتون ...