بهار آمد زمستانم غریبه است
طناب عشق ما درهم تنیده است
ترنم های باران در دل ماست
صدای زندگی های ندیده است
-----
علی کیانور
فرهاد کجایی که از عشق بگویم
هر لحظه به یادش ، من هر روز سرودم
یک عمر فدایش شود این یار حقیرش
منت بنماید دو تا دستمامو بگیرد
هرگز نشوم محو تماشای غریبان
جامی بدهند از می و از ساغر بوستان
این نام شود یاد عزیزان به نکویی
نامی که شده عشق به اندازه کوهی
----------
علی کیانور