دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

داستان غم انگیز از یک دانشجوی مهندسی ...

یک دانشجوی مهندسی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود. 

بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه. 

روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " م...ن هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت "اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن ...

ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت!!!

نتیجه اخلاقی این ماجرا. پسرهای مهندسی هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!!

نظرات 16 + ارسال نظر
حمشید جمعه 11 آذر 1390 ساعت 05:37 ب.ظ

عجب داستان جالبی!
خیلی خیلی باحال بود...

فدات عزیزم ... داستان در مورد خودت بود دیگه

منیره دائمی جمعه 11 آذر 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://bestlove2011.mihanblog.com/

خیلی جالب بود
البته در مورد پسرهای دانشگاه ما صدق نمیکنه.مگه نه؟؟؟؟؟

آره جالب بود ... نمیدونم شایدم صدق کنه
قابلی نداشت

محیا شنبه 12 آذر 1390 ساعت 02:50 ب.ظ http://onlyiandu.blogsky.com

سلام
داستان خوشملی بود!!!!
با قسمت 16 عشق گمشده آپم و منتظر حضورت!!
میسی

سلام ... مرسی
باشه حتما سر میزنم

جمشید پنج‌شنبه 17 آذر 1390 ساعت 03:23 ق.ظ

سید جان میخوام از قالب وبلاگ یه ایراد بگیرم...
راستش مشکی رنگ خوبیه ها، ولی خداییش دل آدم میگیره!!!
تازه، بعضی جاهای متن وبلاگ قابل خوندن نیست، باید با 14 تا چشم بخونی!

چشم جمشید جان به زودی قالب جدید میزارم که سبک باشه و زیبا

جمشید پنج‌شنبه 17 آذر 1390 ساعت 03:31 ق.ظ

آقا یعنی چی که در مورد من بود؟
یه جوری گفتی؟ یه لحظه به خودم شک کردم! هر چی فک کردم دیدم راجع به هیچ کدوم از موارد (...) من نبوده!!!

شما مهندسی دیگه یه جورایی هم صدق میکرد

حمیدرضا یکشنبه 20 آذر 1390 ساعت 01:51 ب.ظ

وااااای خدا باید برم همه جزوه های 4سال گذشته رو دوباره چک کنم

حمیدرضا از شما بعیده

علی بهرامی دوشنبه 21 آذر 1390 ساعت 01:00 ق.ظ

عجب :دی

علی یه چی بگم!؟ تکراری بود :دی :دی

تو فیس‌بوک خونده بودم

آره ولی باحال بود گذاشتم

الهه جمعه 25 آذر 1390 ساعت 10:43 ب.ظ

خیلی جالب بود
راستی آقا سید منم با نظر با آقا جمشید موافقم در مورد وبلاگتون،شما با این احساسات بهتر میتونستید طراحی کنید.مخصوصا در انتخاب رنگ...

مرسی ... به زودی عوضش میکنم ... چون الان سرم خیلی شلوغه نتونستم

علی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 09:28 ب.ظ

ای بابا ...
تنه استیو تو گور لرزید

دیگه چهل استیو تموم شد پیرهن مشکلی وبلاگو درآوردم

مصطفی یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 03:26 ب.ظ

علی باحال بود خیلی خندیدم دمت گرم

قربانت مصطفی جان

محیا دوشنبه 28 آذر 1390 ساعت 06:57 ب.ظ http://onlyiandu.blogsky.com

_______________¶¶¶¶¶¶
__________¶¶¶¶¶¶¶¶__¶¶
_____¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶
_¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
¶¶¶__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
_¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
___ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ [?]¶¶¶¶¶
____¶¶¶¶¶ [?] ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
_____¶¶¶¶¶¶¶`?´¶¶¶¶¶¶
______¶¶¶¶¶¶¶•?•¶¶¶¶¶
__¤’¤’¤’¤’¤’¤’¤¶¶¶¶¶¶¤’¤’¤’¤’¤’’¤
__¶¶¶¶¶’¤’¤’¤’¤’¤I T.’¤’¤’¤’¶¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶¤’¤’¤’¤’¤’¤’¤’¤’¤¶¶¶¶¶¶¶¶
¶¶____ ¶¶¶¶¶’¤’¤’¤’¤’¶¶¶¶¶____ ¶¶
¶¶_____ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶____¶¶
_¶¶___¶¶¶¶¶________¶¶¶¶___¶¶
__¶¶¶¶¶¶¶¶___________¶¶¶¶¶¶

با بخش 17 عشق گمشده آپم و منتظر حضورت!!!

باشه ... مرسی

علی سه‌شنبه 29 آذر 1390 ساعت 02:56 ب.ظ

خارج از شوخی، مگه تو دختری؟ صورتی؟

چه ربطی داره !!! خوب صورتی هم رنگه دیگه ... همش که صورتی نیست !!!

محیا پنج‌شنبه 1 دی 1390 ساعت 04:33 ب.ظ http://onlyiandu.blogsky.com

میدونی رابطه دوتا چشم چه جوریه؟
باهم پلک میزننن،باهم حرکت میکنند، باهم گریه میکنن، باهم میبینن وباهم میخوابن گرچه هرگز همدیگرو نمیبینن
دوستی هم همین جوریه،زندگی بدون دوستی جهنمه
این هفته،هفته بهترین دوسته.
بهترین دوست توکیان؟
این رو برای همه ی دوستای خوبت بفرست حتی برای من؛البته اگه یکی ازاوناحساب میشم.
ببین چندتا پس میگیری.اگه بیش از7تاگرفتی،پس واقعا محبوبی

مرسی ، از من پس میگیری محیا خانم ... شاد باشی ...

یه دوست شنبه 3 دی 1390 ساعت 08:46 ب.ظ

البته اکثر مواقع آقایون از خانوما جزوه میگیرنا.
بنده خدا این همه زحمت کشیده جزوه نوشته آخرش هم نخوندتش.

بله اونم هست خوب اینم یه داستان بود دیگه که جزو اون اکثره نبود !!!
اکثر پسرها یا جزوه نمینویسن یا مینویسن نمیخونن مثل خودم
ممنون بابته نظرتون ...

حسین چهارشنبه 14 دی 1390 ساعت 05:43 ب.ظ http://idream.blogsky.com

قشنگ بود..
اما نتیجه اش غافلگیرم کرد!!!!

مرسی بابته نظرت منم همینطور ...

شیرین پنج‌شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 11:10 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد