می خوام به سردی شب هام بخندم
می خوام به پوچی فردام بخندم
وقتی می بینمت با دیگرونی
تو
اوج گریه هام می خوام بخندم
می خوام
داد برنم تنهای تنهام
می خوام وقتی
میگم تنهام بخندم
شاعر : نامشخص
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی...............
خیلی دلم گرفت.
ولی خیلی قشنگ بود...
مرسی ی ی ی ی ی ی ی ی .........
لطف کردی نظر گذاشتی ... دلم منم گرفته بود ...