دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

میخوام بخندم ...

می خوام به سردی شب هام بخندم
می خوام به پوچی فردام بخندم
وقتی می بینمت با دیگرونی
تو اوج گریه هام می خوام بخندم
می خوام داد برنم تنهای تنهام
می خوام وقتی میگم تنهام بخندم


شاعر : نامشخص

هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 07:06 ب.ظ

وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی...............
خیلی دلم گرفت.
ولی خیلی قشنگ بود...

مرسی ی ی ی ی ی ی ی ی .........
لطف کردی نظر گذاشتی ... دلم منم گرفته بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد