فرسوده از گناه
تو خدایی کن خدای با صفا
من همان تنهای تنهام با وفا
من دلم تنگ درای باغته
آتشی اینجاست هوای داغته
من گناهم زندگی آلوده ام
درد در قلبم منم فرسوده ام
------------
شعله نگاه تو
تو نگاهت شعله ی قلب من است
می شود خاموش گر پلکت خم است
من که با قلبم تمنا میکنم
گوشه ی چشمت برایم مبهم است
----------
شاعر : علی کیانور