دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

عشق های کودکانه ...

اکنون برایم روشن شد که گاهی کودکانه عاشق میشویم و بزرگ و پاکش میپندارم ...

اکنون برایم روشن شد که چه زمانهایی که فقط به یاد او هستیم و او به یاد دیگری ...

اکنون برایم روشن شد که تمام کارهایم برای رسیدن به اوست و او در حال رفتن در آغوش دیگری ...

او همان عشق کودکی است که بستنی لیس زده اش را با بستنی دیگری عوض می کند !!!

شاید قبل از عاشق شدن بهتر است قدری بیاندیشیم ...

غمهای بزرگ در مقابل محبتی بزرگتر ...

تمام غم هایم را جمع کردم خیلی بزرگ شد داشت قلبم پر از کینه و نفرت میشد ولی فقط یه لحظه به یاد تمام مهربانی هایت افتادم  و فهمیدم هر چقدر غم های من بزرگ باشد در مقابل محبت بی نهایت تو حقیر است و تویی که به خوبی به همه هر چیز که لیاقتش را دارند میدهی ...

خدای بی نظیرم  دوستت دارم ... 

هر چند که بعضی وقت ها احساس میکنم از تو تنهاترم ، چون حتی کسی ادای دوست داشتن مرا درنمی آورد و یاد ازم نمیکند ... ولی باز هم شکرت که هنوز هوایم را داری ...