عاشق و شیدا

 سلام به دوستان گلی که به وبلاگ من سر میزنن  

این شعر رو تقدیم میکنم به مرتضی عزیز ... مرتضی جان تولدت مبارک ...

تو به من میگفتی ، نیستی عاشق من

من به تو میگفتم ، نیست این باور من

شاید امروز به من باز نخندی ، فردا

میکنم عاشق و شیدا تو را ، ای زیبا

شایدم تنها بماند این دل دیوانه ام

شایدم کردم تو را عاشق و شیدای خودم

فقط به خاطر تو ...

این جمله رو به رها تقدیم میکنم که به این نوشته ها علاقه داره ...  

کم کم دارم به آمار تعداد انسان های روی زمین شک میکنم ! 

اگر این همه انسان در روی زمین است پس چرا انسان ها اینقدر تنها هستند! 

اینم تقدیم میکنم به دوست عزیزم مرتضی که برام فرستاده بود ... 

ای دلم زهر جدایی را بخور/ چوب عمری بی وفایی را بخور

ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت / خنده دای برا خاطراتت کرد و رفت

من که گفتم این بهار افسردنی است / من که گفتم این پرستو رفتنی است

آه عجب کاری بدستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل 

تولد فرشته های اردیبهشتی

سلام به همه دوستان گلم و مخصوصا علی عزیز و دو تا از دوستان عزیزم  ... این ماه اردیبهشت است و  فرشته ها از بهشت به زمین می آیند ... تولدت دوست عزیزم را بهش تبریک میگم 

علی جان تولدت مبارک ، همیشه موفق و پیروز باشی  

به یادم باش به یادت هستم

دل دیوانه ...

سلام به همه دوستان گلم ... امروز یاد یه بیت خیلی زیبا افتادم حیفم اومد اینجا نزارم : 

دل به هر کس که نهم باز پس آرد 

کس تاب نگهداری دیوانه ندارد 

البته شاعرش رو نمیدونم کیه ولی خیلی قشنگه

سه پند از لقمان ...

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.

اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !

سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من  می توانم این کارها را انجام  دهم؟