دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

دو خم ...

به یاد تو غزل ها گریه کردند

قلم ها هم هوای سجده کردند
پرستوهای عاشق بال هم نیز
تمام مرده ها را زنده کردند
به یاد تو تمام عشق کم بود
خطای عاشقی ها خط غم بود
در این آشفته بازار کزایی
تمام زندگیم روی دو خم بود


شاعر : خودم

کنون با کیست تنهایی ؟

نگاهم خیس

هوا ابری

دلم بارانیست امشب

در اینجا عشق هم زانوی غم دارد

به یاد تو

که در اینجا

تمام زندگی هستی

دلم آغوش میخواهد ؟

کنون با کیست تنهایی ؟

که یار هر شب و روزم فریب عشق را خورده

منم تنهاترین تنها که با آغوش خود قهر است

عجب قهری که با یک جسم بی جان است

گذشتیم از من و جسمم

کنون با کیست تنهایی ؟

که من چشمی به دنبالش

توام دیدی به جای من ببوس پایش

که من بودم شریک روز و شبهایش

کنون با کیست تنهایی ؟

شاعر : خودم

زنگ تفریح زندگی ...

خدا می داند، ولی ...

آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد
و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت

آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!

... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود

سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد

خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد، روی تخته سیاه قیامت

اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند

خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح
آنقدر در
حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم

خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم

و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم

و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست

چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است

 

عشق گران ...

حال من خوب است غم کم میخورم

 کم که نه! هر روز کم کم می خورم

 آب می خواهم، سرابم می دهند

 عشق می ورزم عذابم می دهند

 عشق اگر اینست مرتد می شوم

 خوب اگر اینست من بد می شوم

 درد می بارد چو لب تر میکنم

 طالعم شوم است باور می کنم

 آه! در شهر شما یاری نبود

 قصه هایم را خریداری نبود!!!

 عشق از من دورو پایم لنگ بود

 قیمتش بسیار و دستم تنگ بود

 چند روزی هست حالم دیدنیست

 حال من از این و آن پرسیدنیست

 گاه بر روی زمین زل می زنم

 گاه بر حافظ تفاءل می زنم

 حافظ دیوانه فالم را گرفت

 یک غزل آمد که حالم را گرفت:

 "ما زیاران چشم یاری داشتیم"

 "خود غلط بود آنچه می پنداشتیم"

شاعر : گمنام

نامه از فنگ شویی ...

This is without a doubt one of the nicest good luck forwards I have
received .. Hope it works for you -- and me!
Lotus Touts: You have 6 minutes
این نامه بدون شک برای هر کسی که فورواردش کنه خوش شانسی می آورد
و امیدوارم برای شما هم اینگونه باشد
و فقط 6 دقیقه وقت دارید

There's some mighty fine advice in these words, even if you're not
superstitious .. This Lotus Touts has been sent to you for good luck
from the Anthony Robbins organization . It has been sent around the
world ten times so far .

یک سری نصیحت داخل جملات زیر هست
لطفآ این نامه را خرافات ندانید
این نامه بیش از 10 بار در سراسر دنیا چرخیده
Do not keep this message .
این نامه را نزد خود نگه ندارید

The Lotus Touts must leave your hands in 6 MINUTES . Otherwise you
will get a very unpleasant surprise . This is true, even if you are
not superstitious, agnostic, or otherwise faith impaired .

این نامه باید در مدت 6 دقیقه از دست شما خارج شود

ONE . Give people more than they expect and do it
cheerfully .
توقع مردم را بیشتر از آنچه که هست بر آورده کرده و آنها را خوشحال کنید

TWO . Marry a man/woman you love to talk to . As you get older, their
conversational skills will be as
important as any other .
با کسی ازدواج کنید که همیشه برای صحبت با او مشتاق هستید زیرا در کهنسالی
صحبت کردن مهمترین مهارتی است که به آن نیاز خواهید داشت

ادامه مطلب ...