دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

دست نویس های شاعرانه ...

شعر خودم و دیگران ، سرگرمی و داستان های جالب ...

به دنبال یار ...

با صدای سوت قطار بعضی‌ها گوش‌شان را می‌گیرند و بعضی قلب‌شان را... 

 

سلام خدمت دوستان گلم ، امروز میخوام براتون یه دوبیتی بزارم از خودم امیدوارم که لذت ببرید : 

البته یه شعر هم گفتم ولی خیلی خوب نیست امیدوارم که لذت ببرید...تو پست بعدی شعرم رو میزارم  

  

این قدر مرد شدم که در تمام سختیا 

 گفتم اینها هیچ نیست جز تلخیا  

من که از بخت بدم بودم تمام زندگی 

در ره و کوه و دیار ، یار خویش ! 

جمله های فوق العاده ای که شنیدم ...

به کسی نگو چه بر سر دلم آورده ای ! بگذار؛ مردم فکر کنند ، هنوز هم میتوان عاشق بود ... !!! 

 

فرشته بودن بال می خواست،
تو که نبودی می ترسیدم از پرواز....
آدم شدم 

 

می نویسم " د ی د ا ر "تو اگر بی من و دلتنگ منی ......یک به یک فاصله ها را بردار 

 

به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست / به رخسارت که چون مهتاب زیباست
به گلهای بهار عشق و مستی / به کتابی که آن را میپرستی
قسم ای نازنین تا زنده هستم / تو را من دوست دارم میپرستم
 

 

حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـی مـن کـه
اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ مـن شـوی !
خـبری از دل تنـگـی تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!!

مرام دختر بچه ی کوچک ...

دخترک طبق معمول هرروز جلوی کفش فروشی ایستاد وبه کفش های قرمز رنگ باحسرت نگاه کرد

بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شدویاد حرف پدرش افتاد

اگر تا آخرماه هرروز بتونی تمام چسب زخم هاتو بفروشی آخرماه کفش های قرمزو برات میخرم

دخترک به کفش ها نگاه کردوباخود گفت یعنی من باید دعا کنم که هرروزدست وپا یا صورت

صد نفر زخم بشه تا..

وبعد شانه هایش را بالا انداخت وراه افتاد وگفت نه خدانکنه

اصلا کفش نمی خوام.....

از خدا پرسیدم ...

سلام بازم هم محیا خانم ومتن بسیار زیباشون 

 

از خدا پرسیدم دوست دارید بندگانتان چه بیاموزند؟
گفت: بیاموزند که انها نمی توانند کسی را وادار کنند عاشقشان باشد.
بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
بیاموزند که چند ثانیه طول می کشد تا زخمی عمیق در قلب آنها که دوستشان داریم ایجاد کنیم و سال ها طول می کشد تا ان زخم التیام یابد
بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد کسی است که به کمترین ها قانع است
بیاموزند که انسانهایی هستند که انها را دوست دارند اما نمی دانند چگونه عشقشان را ابراز کنند
 

از خدا پرسیدم چه چیز در مورد انسان شما را متعجب می کند.
گفت کودکیشان این که انها از کودکیشان زود خسته می شوند و عجله دارند که زود بزرگ شوند. بعد گله می کنند که ای کاش کودک بودند.
سلامتی خود را از دست می دهند تا پول به دست بیاورند و بعد پول خود را خرج می کنند که سلامتی را به دست اورند. با نگرانی حال را فراموش می کنند برای اینده نه برای حال زندگی می کنند و نه در آینده. به گونه ای زندگی می کنند که هرگز نمی میرند و انگونه میمرند که هرگز زندگی نکرده اند.

من به یادت هستم

سلام به همه دوستان گلم ... یه مطلبی رو دوست عزیزم بهزاد فرستاده براتون میزارم 

دیدم خیلی زیباست حیفم اومد اینجا نزارم ...

 

خاطرم نیست تو از بارانی  

یا که از نسل نسیم 

هر چه هستی گذرا نیست 

هوایت ، بویت 

تو مرا یاد کنی یا نکنی  

من به یادت هستم ... 

 

با تشکر از دوست صمیمی و بسیار خوبم بهزاد رحمتی