-
روح زیبا ...
دوشنبه 9 مرداد 1391 21:19
تو با آن روح زیبایت شکسته بال و پرهایت اسیر و یار من هستی منم یار دو چشمانت تو را در آب میبینم تو را در خواب میبینم منم قلبی به یاد تو منم چشمی به راه تو کجایی کی رسی اینجا که من جانم به قربانت شاعر : خودم
-
آخرین روش حالگیری ...
دوشنبه 26 تیر 1391 17:18
دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد. پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون: لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کردهام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من...
-
کباب ...
دوشنبه 26 تیر 1391 17:14
روزنامه خراسان نوشت: مردی با تسلیم شکوائیه ای به قاضی شورای حل اختلاف گفت: چندی قبل خانه محقر و مخروبه ای را در چند کیلومتری حاشیه یکی از شهرک های مشهد خریدم اما چون وضعیت مالی مناسبی نداشتم اتاقی را که گوشه حیاط بود اجاره دادم. مدتی از اجاره منزل نگذشته بود که احساس می کردم فرزندان خردسالم دچار افسردگی شده اند. وقتی...
-
لالایی ...
دوشنبه 26 تیر 1391 16:54
زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را...
-
با آدم ضعیف تر از خودتون تا حالا پینگ پونگ بازی کرده اید؟؟؟
دوشنبه 26 تیر 1391 16:51
منظورم اینایی هستن که تازه راکت بدست شده اند و چند ساعتی مربی داشته اند و تازه از استایل والیبال اومده اند تو تنیس روی میز ( با راکت اسبک میزنند ( . خیلی عجیبه که اینها چون بد بازی میکنند ، نمیتونی ببریشون و اصلا هم مهم نیست مهارتت ! طرف عملا یه بازی دیگه میکنه و توهم زده که پینگ پونگ داره بازی میکنه...من و تو هم عملا...
-
داستان کوتاه کودک قهرمانی که یک دست نداشت ...
یکشنبه 18 تیر 1391 23:49
کودکی ده ساله که دست چپش به دلیل یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد… پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد! استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی...
-
دو خم ...
شنبه 17 تیر 1391 02:03
به یاد تو غزل ها گریه کردند قلم ها هم هوای سجده کردند پرستوهای عاشق بال هم نیز تمام مرده ها را زنده کردند به یاد تو تمام عشق کم بود خطای عاشقی ها خط غم بود در این آشفته بازار کزایی تمام زندگیم روی دو خم بود شاعر : خودم
-
کنون با کیست تنهایی ؟
شنبه 10 تیر 1391 01:33
نگاهم خیس هوا ابری دلم بارانیست امشب در اینجا عشق هم زانوی غم دارد به یاد تو که در اینجا تمام زندگی هستی دلم آغوش میخواهد ؟ کنون با کیست تنهایی ؟ که یار هر شب و روزم فریب عشق را خورده منم تنهاترین تنها که با آغوش خود قهر است عجب قهری که با یک جسم بی جان است گذشتیم از من و جسمم کنون با کیست تنهایی ؟ که من چشمی به...
-
زنگ تفریح زندگی ...
سهشنبه 6 تیر 1391 00:45
خدا می داند، ولی ... آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود ! ... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد خدا کند آن روز که آخرین...
-
عشق گران ...
یکشنبه 4 تیر 1391 21:20
حال من خوب است غم کم میخورم کم که نه! هر روز کم کم می خورم آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم درد می بارد چو لب تر میکنم طالعم شوم است باور می کنم آه! در شهر شما یاری نبود قصه هایم را خریداری نبود !!! عشق از من دورو پایم لنگ بود قیمتش بسیار و دستم...
-
نامه از فنگ شویی ...
پنجشنبه 1 تیر 1391 00:18
This is without a doubt one of the nicest good luck forwards I have received .. Hope it works for you -- and me! Lotus Touts: You have 6 minutes این نامه بدون شک برای هر کسی که فورواردش کنه خوش شانسی می آورد و امیدوارم برای شما هم اینگونه باشد و فقط 6 دقیقه وقت دارید There's some mighty fine advice in these words,...
-
خدا رو شکر میکنم ...
چهارشنبه 31 خرداد 1391 16:41
i AM THANKFUL خدا رو شکر میکنم FOR THE WIFE WHO SAYS IT ' S HOT DOGS TONIGHT , BECAUSE SHE IS HOME WITH ME , AND NOT OUT WITH SOMEONE ELSE . برای همسرم که میگه امشب شام سوسیس داریم، چون امشب خونه پیش منه و نه بیرون با کس دیگری. FOR THE HUSBAND WHO IS ON THE SOFA BEING A COUCH POTATO , BECAUSE HE IS HOME WITH ME AND...
-
حقهای فوق العاده درباره کندن شر زنان از سر مردان ...
چهارشنبه 3 خرداد 1391 21:47
انکار.در نهایت شوهر با سرسختی زیاد میپذیرد ، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار میکشد شرح شروط را. تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریه آت را میباید ببخشی . زن با کمال میل میپذیرد.در دفتر خانه مرد رو به زن کرده و میگوید حال که جدا شدیم . لیکن تنها به یک سوالم جواب بده . زن میپذیرد."چه چیز باعث شد اصرار بر جدائی...
-
مورچه ای که عاشق بود ...
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 13:34
روزی حضرت سلیمان مورچهای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل میشوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او میخواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تواگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی...
-
نامه تبریک شیرازیها به اصغر فرهادی ...
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 12:35
متن کامل نامه تبریک جمعی از هنر مندان شیرازی به اصغرفرهادی به نام خدا آفرین
-
شکست ...
دوشنبه 28 فروردین 1391 14:21
هنگامی که در زندگی اوج میگیری، دوستانت می فهمند تو چه کسی بودی. اما هنگامی که در زندگی، به زمین می خوری، آنوقت تو میفهمی که دوستانت چه کسانی بودند یا هستند ... آری گاهی شکست از پیروزی مفیدتر است ... ---------------- با تشکر از دوست خوبم غزل ...
-
آیینه ...
پنجشنبه 24 فروردین 1391 23:32
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری او را اسیر کرده است خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است خندید به سادگیم آیینه وگفت احساس پاک تو را زنجیر کرده ست گفتم از عشق من چنین سخن مگوی گفت خوابی سال ها دیر کرده است در آیینه به خود...
-
قیمت مغز ...
پنجشنبه 24 فروردین 1391 19:52
پشت درب اطاق عمل نگرانی موج میزد. بالاخره دکتر اومد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی … پزشک جراح در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت: "متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم، تنها امیدی که در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه. این عمل، کاملا در مرحله أزمایش، ریسکی و خطرناکه ولی در عین حال راه...
-
تار مو ...
چهارشنبه 16 فروردین 1391 22:54
صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود، با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! و موهاشو بافت و روز خوبی داشت! فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود "هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش...
-
بهار آمد ...
چهارشنبه 2 فروردین 1391 19:42
بهار آمد ... دلم غمگین و خسته ... میان این دلم زخمی نِشسته ... مرا یادی بکن ، ای بی وفا یار ... که عاشق در فراقت دل شکسته ... تو رفتی و دلی هم رفت آنروز ... ولی بر عاشقی گردی نَشسته ... تو شهرزاد منی که دلبریدی ... ولیکن این دلم راهت رو بسته ... چو یادت میکشد روزی مرا یار ... در آن روز من جنازم روی دسته ......
-
مرا ببخش ...
شنبه 27 اسفند 1390 21:41
اسفند رو به پایان است ... وقت کوچ کردن به فروردین ، وقت بخشیدن و صاف کردن دل ... پس مرا ببخش ... اگر با نگاهی یا صدایی یا زبانی بر دلت ترکی انداخته ام ... پیشاپیش نوروز بر شما مبارک باد ...
-
به راستی کجاست ؟؟؟
شنبه 13 اسفند 1390 14:41
در غمی که اشک نیست، در شادی که لبخند نیست، در بغضی که ناله نیست، در دردی که آه نیست، احساس کجاست؟ در احساسی که حس نیست، در دلی که عشق نیست، در دوستی که محبت نیست، در صداقتی که راستی نیست، زندگی کجاست؟ در زندگی که هدف نیست، در هوایی که باد نیست، در خاکی که آب نیست، در باغی که گل نیست، انسان کجاست؟ در انسانی که هیچ...
-
تشریح آناتومی قلب دخترا و پسرا ...
جمعه 12 اسفند 1390 20:34
-
عشق یعنى چه؟؟؟
دوشنبه 8 اسفند 1390 17:19
تعدادى از متخصصان این پرسش را از گروهى از بچه هاى ٤ تا ٨ ساله پرسیدند ... که: «عشق یعنى چه؟» پاسخ هایى که دریافت شد عمیقتر و جامعتر از حدّ تصوّر هر کس بود. در اینجا بعضى از این پاسخ را براى شما میآوریم: • هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت دیگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى پایش را لاک بزند. بنابراین، پدربزرگم همیشه...
-
شاهکاری دیگر از دختران باهوش ایرانی به نقل از یه دختر باهوش دیگه
دوشنبه 8 اسفند 1390 16:52
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفترخاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم! از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی...
-
عشق های کودکانه ...
جمعه 5 اسفند 1390 14:09
اکنون برایم روشن شد که گاهی کودکانه عاشق میشویم و بزرگ و پاکش میپندارم ... اکنون برایم روشن شد که چه زمانهایی که فقط به یاد او هستیم و او به یاد دیگری ... اکنون برایم روشن شد که تمام کارهایم برای رسیدن به اوست و او در حال رفتن در آغوش دیگری ... او همان عشق کودکی است که بستنی لیس زده اش را با بستنی دیگری عوض می کند !!!...
-
غمهای بزرگ در مقابل محبتی بزرگتر ...
سهشنبه 2 اسفند 1390 23:46
تمام غم هایم را جمع کردم خیلی بزرگ شد داشت قلبم پر از کینه و نفرت میشد ولی فقط یه لحظه به یاد تمام مهربانی هایت افتادم و فهمیدم هر چقدر غم های من بزرگ باشد در مقابل محبت بی نهایت تو حقیر است و تویی که به خوبی به همه هر چیز که لیاقتش را دارند میدهی ... خدای بی نظیرم دوستت دارم ... هر چند که بعضی وقت ها احساس میکنم از...
-
تفاوت در زمین خوردن !!!
پنجشنبه 27 بهمن 1390 21:28
پسر در حال دویدن… زااااارت (صدای زمین خوردن) رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”) یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب! یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ! ________________ دختر در حال راه رفتن… دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص...
-
فرق لباس خریدن دخترها و پسرها؟؟؟
پنجشنبه 27 بهمن 1390 12:48
پسرها: انتخاب کت، پرداخت پول و خارج شدن از پاساژ. دخترها: فروشنده:خب چطور بود خانوم؟ دختر:راستش این مانتو خیلی چاق نشونم میده بی زحمت اون یکی مانتو رو بیارید ممنون. فروشنده:خب این یکی خوب دیگه نه؟ دختر:نه این یکی بر عکس لاغر نشونم میده ببخشید اون بالای رو بی زحمت میدید. فروشنده:خب خانوم پسندیدی؟ دختر:وای نه این یکی یه...
-
ازدواج آقــــایــــان ...
پنجشنبه 27 بهمن 1390 12:48
قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه نتیجه اخلاقی : با ادب شدن قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت نتیجه اخلاقی : متواضع شدن قبل...