-
چرا مردها نباید مشاور ازدواج باشند؟؟؟
دوشنبه 24 بهمن 1390 18:21
مشاور عزیز امیدوارم بتوانید به من کمک کنید. چند روز پیش من از خانه خارج شدم تا به سر کارم بروم. هنوز از خانه دور نشده بودم که ماشینم خراب شد و مجبور شدم تا خانه پیاده برگردم. وقتی وارد خانه شدم نتوانستم آنچه را می بینم باور کنم. دختر همسایه توی بغل شوهرم بود! من 32 ساله هستم، شوهرم 34 ساله است و دختر همسایه فقط 19 سال...
-
معرفت ...
دوشنبه 24 بهمن 1390 13:15
معرفت در گرانیست به هر کس ندهندش پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش به سلامتی همه ی بی معرفت ها و با معرفت های عالم
-
تکیه گاه ...
شنبه 22 بهمن 1390 01:19
تا تو هستی در کنارم ... زندگی را دوست دارم ... تا تو باشی سر پناهم ... بخت را باور ندارم ... گرچه عشق حقیر است برای توصیف ارتباط ما ولی عاشقانه میپرستمت ... نگذاشتی از تنهایی چیزی بفهمم ، تمام خاطرات تلخم را محو کردی ، گویی تمام زندگیم به شادی گذشته ... التماست میکنم تنهایم نگذار ... تنهایی درد بدیست ... آری خدایی...
-
"صلابت یک نگاه" ...
پنجشنبه 13 بهمن 1390 01:02
لحظه ها در آتشِ حسرت انتظار خواهند کرد و تو را صلابت میبینند و میدوند و میخواهند همچون فریادی برای سکوت استواری مثل البرز روشن تر از تاریکیِ خوشه ی پروین و گرمتر از گرمایِ ظهرِ استوایی وجود دیدارت رخ میبازد یکتای سبک بالان عاشق را در کنار تو ترانه توانِ خواندن ندارد و بال ، قدرت پرواز نگاهت عمیق تر از عمقِ فراز است...
-
قانون دانه ...
چهارشنبه 12 بهمن 1390 20:53
نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم «چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟» اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید: «اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر...
-
قرآن (خواندنی) از دکتر شریعتی ...
دوشنبه 10 بهمن 1390 22:23
قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز ! کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست ... این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش...
-
تولدتون مبارک ...
شنبه 8 بهمن 1390 09:34
سلام به همه دوستای گلم که به من سر میزنند ... از همین جا تولد دو تا از دوستانم رو تبریک میگم بهشون امیدوارم در همه عرصه های زندگی شون و موفق باشند و 10000000 سال عمر توام با خوشبختی و سلامتی داشته باشند ... آهان میپرسید تولد کیه ؟؟؟ یکیشون خانم ز.گ هست و یکیشون هم که آقا مسعود حسین زاده خودمونه ... ایشالا عروسیاشون...
-
باران پایدار ...
چهارشنبه 28 دی 1390 00:25
در اتاقم نشسته ام ، متنی مینویسم ، باران میبارد و دستهایم را خیس می کند ولی سقف اتاقم که سالم است !!! دیوانه و خسته شده ام ، لبخندهایی به تمسخر به دنیا میزنم ، اما اوست که مرا دست انداخته و می چرخاند ... گاهی راه را هموار و گاهی پر پیچ و خم میکند با این که میداند تنهایم ولی کسی را همراهم نمیکند و کسی را به من پابند...
-
میخوام بخندم ...
سهشنبه 27 دی 1390 23:52
می خوام به سردی شب هام بخندم می خوام به پوچی فردام بخندم وقتی می بینمت با دیگرونی تو اوج گریه هام می خوام بخندم می خوام داد برنم تنهای تنهام می خوام وقتی میگم تنهام بخندم شاعر : نامشخص هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
-
به نقل از یکی از دوستان قدیمی ...
سهشنبه 20 دی 1390 16:11
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد ... واسه ی داشتن عشقت همه جونم آرزو شد ... تا نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه ... ابر و باد و دریا گفتن ، حس عاشقی چه چیز چرتیه !!! الان واقعا به این حرفش رسیدم ...
-
همینها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند ...
شنبه 17 دی 1390 16:02
همینها هستند! مثل آن راننده تاکسیای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی. آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، دستپاچه رو بر نمیگردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند. آدمهایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می دهند، گاهی بغلشان می کنند....
-
نیرنگ ...
چهارشنبه 14 دی 1390 18:06
بعد از مدت ها یه چند مصرعی به ذهنم رسید ... امیدوارم به نظرتون زیبا بیاد ... دلم را سنگ کردی تمام خاطرات زندگی را جنگ کردی مرا تو ننگ کردی دلم را تنگ کردی عاشقت بودم ولی نیرنگ کردی !!!
-
زیباترین قسم ...
چهارشنبه 14 دی 1390 17:35
نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی ... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ... لحظه ها عریانند . به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز... سهراب سپهری
-
منم زیبا ( شعر از سهراب سپهری) ...
چهارشنبه 14 دی 1390 17:34
با تشکر فراوان از خانم بورقی برای ارسال این شعر زیبا ... ----------------------------------- که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی...
-
داستانی از یکی از دوستان ...
جمعه 2 دی 1390 21:00
دیشب با دوستم رفته بودم کافه رستوران.... روبروی تخت ما یه دختر پسر نشسته بودن که پسره پشتش به تخت ما بود،معلوم بود با هم دوست هستند،اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد.واای خدایه من... قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،دختره شروع کرد به آمار دادن،سرمو انداختم پایین.... دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ...
-
داستان غم انگیز از یک دانشجوی مهندسی ...
سهشنبه 8 آذر 1390 13:18
یک دانشجوی مهندسی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود. بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه. روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر...
-
یک اتفاق معمولی ...
سهشنبه 8 آذر 1390 13:12
من یک مرد معمولی هستم تو هم یک زن معمولی هستی و ما هر دو نیازهای معمولی داریم نیاز به آب و غذا و کمی هوا و این که با هم باشیم و همدیگر را دوست داشته باشیم واین که خیلی معمولی بمیریم... پس چرا سعی می کنی همه چیز را انقدر سخت بگیری عزیزم؟ وقتی که زندگی تا این حد معمولی است پس بدترین چیزی که می تواند برای من و تو اتفاق...
-
دارای های انسان ...
سهشنبه 1 آذر 1390 15:05
اگر ما ثروتمند شویم و شاد و خوش و خرم شویم شفا پیدا می کنیم! 99درصد بیماریهای جسمانی محصول بیماریهای روانی است،عامل اصلی بیماری اینست که آدم ازخودش راضی نیست و شب که می خواهد بخوابد باطنش از او می پرسد که امروزچه کار کردی ؟دل چه کسی راخوش کردی؟چه کسی را امروزشادکردی ؟ خانم امیلی برونته می گوید شب که می شود کارهایت را...
-
نامه ای به خدا
دوشنبه 16 آبان 1390 20:44
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دوروبر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغال های آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه...
-
پسر بچه و ماشین ...
شنبه 7 آبان 1390 19:21
پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد. پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟". پل سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: برادرم...
-
محبت خواهری ...
یکشنبه 1 آبان 1390 20:16
دوقلوهای دختر به نامهای بریل و کایری، ۱۲ هفته زودتر از موعد، به دنیا آمده بودند و بنابراین به مراقبتهای ویژه نیاز داشتند، آنها را در دستگاههای انکوباتور جدا گذاشتند. کایری خوب وزن میگرفت و شرایطش پایدار بود، ولی بریل، فقط ۹۰۰ گرم وزن داشت، در تنفس مشکل داشت و دچار مشکل قلبی هم بود و انتظار نمیرفت، زنده بماند....
-
مارمولک و یک داستان واقعی ...
یکشنبه 24 مهر 1390 18:38
این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده ... شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد . خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند ، این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود ... دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد . وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد...
-
در می ... هوای امشب ...
سهشنبه 19 مهر 1390 00:43
پری های خیالی در کنارم شدم غرق خیالی در اتاقم به نام دوستی و عشق هستن چرا بازم در می را شکستند !!! شدم مست خیال یارم امشب کجاست ؟ کو دلبر و دلدارم امشب تمام دلبری ها با تو امشب شدم جمشید و فرهاد تو امشب
-
به احترام فوت استیو جابز ...
یکشنبه 17 مهر 1390 23:32
به احترام فوت استیو جابز عزیز ... قالب وبلاگ تا اطلاع ثانوی به آیفون تبدیل شد ... باشد که یادی از آن خلاق و نابغه در عرصه کامپیوتر کرده باشیم
-
قربانی ...
جمعه 15 مهر 1390 23:03
روزی پسر بچه ای نزد شیوانا آمد و گفت: مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد. خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بیگناهم را نجات دهید. شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دختر خردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت...
-
یار بی نظیر من ...
یکشنبه 10 مهر 1390 20:25
نیست جز یارم کسی ، در این جهان یاری دگر خالقی و ماندگاری و خدایی یار من میپرستم هر چه هستش در تمام کائنات گوشه ی چشمی نگاهی هم به ما کن ای خدا
-
شب های سیاه ...
یکشنبه 10 مهر 1390 19:37
به جز دست خط کودکانه ای نبوده ام به چشم پاک تو تحریر میکشم در این همه پیچ و خم جاده های عشق به سادگی خط صاف ، به جای تقدیر میکشم در میان یکی به گرد پای من رسید به دره و چاه رسیده بودم فریاد میکشید که جاده ها همه خراب است رفیق تمام راه به یک سراب است رفیق اینجا شبیه بهشت برین است ولی شبها تمام سیاه میشود رفیق !!!...
-
ای که بی تو تک و تنهام ...
چهارشنبه 6 مهر 1390 00:27
ای که بی تو تک و تنهام کنارت بودم و غم هام شده بود همه فراموش ای که هستی تو دلیلش دلیل خوبی و کارام تو رو با تمام جونم تو رو با تمام دنیام دوست دارم ... دوست دارم ... تو تمام عاشقی ها تو تمام شاعری ها تو تمام لحظه هامی تو تمامی ... تو تمامی ... ---------------------------------- این شعر رو تقدیم میکنم به کسی که...
-
اعتنا نکن ...
یکشنبه 3 مهر 1390 19:34
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن موهات را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن امشب...
-
بازدیدهای وبلاگ ...
یکشنبه 3 مهر 1390 18:19
سلام به همه ی دوستان ... با توجه به اینکه بعد از تاسیس این وبلاگ با مطالب مختلف در خدمتون بودم امروز 4000 بازدید شدن وبلاگ رو به همه دوستان گلم تبریک میگم خواهش میکنم با نظرات خودتون تو بهتر شدن مطالب کمکم کنید ...